پروندهای برای فریدون رهنما
درباره:
فریدون رهنما
امتیاز دهید
فریدون رهنما که با صدای بسیار بلند
میخواند آوازهای پاک و بلندپایه اش را.
پل الوار
فهرست:
- زندگینامه و سالشمار زندگی فریدون رهنما
- گفت و شنودی با فریدون رهنما- مجله کاوش دیماه 1342
دربارهی هنر( مقالات)
- نیما یوشیج و دلش که می تپید - مجله یغما - فروردین 1339
- پایان یک تولد- 1345
- فروغ فرخزاد- 1345
- اردشیر محصص- 1347
- مهدی اخوان ثالث-1338
- سینما در ایران- سخن- مرداد 1334
- راه واقعیت گرایی در تاریخ سینما
- واقعیت گرایی فیلم - فیلم و شعر
- واقعیت گرایی فیلم - فیلم و تئاتر
- مقدمهی فریدون رهنما بر مجموعه شعر منتشر نشدهی هوشنگ چالنگی- 1347
- مقدمهی فریدون رهنما بر کتاب قطعنامهی احمد شاملو
شعر
- شعر به فارسی
ترجمهی شعر
- برگزیده آوازهای رهایی
- برگزیده سرودههای کهنه
- سپیدی یک دست زاده شب است
- یک یادداشت
- از دستنوشتهها
نامهها
- نامه به کیوان
- نامه به مجید رهنما
- نامه به م. ن (هیچ چیز بیهوده نیست)
دربارهی فریدون رهنما
- برگزیده از سخنرانی هانری کربن در تالار موزه گیمه
- یاددا شتی دربارهی فریدون رهنما- برگرفته از روزنامه شرق
زندگینامه
فریدون رهنما شاعر، کارگردان و نظریهپرداز سینما در دوم خرداد 1309 در تهران زاده شد. چهار ساله بود که پدرش زینالعابدین رهنما به بیروت تبعید میشود و او به همراه خانواده به آنجا میرود. تبعید، بمباران شهر بیروت و همچنین رویدادهای آن زمان ایران، در شکلگیری دیدگاه او بسیار تأثیر میگذارد.
پس از شهریور 1320، به تهران بازمیگردد و در دبیرستان فیروز بهرام درس میخواند. در 1323 به پاریس میرود. هنوز جنگ دوم پایان نیافته اما پاریس آزاد شده است. در فضای پاریس، هنوز نهضت مقاومت برجاست. فریدون به دبیرستان میرود، شعر میسراید و با عطشی بسیار، آثار هنرمندان نهضت مقاومت را میخواند. بسیاری از آنان، چون سن پُل رو، ماکس ژاکوب، روبر دِسنوس، توسط نازیها به قتل رسیدند. تیرباران شدند یا در اردوگاهها جان سپردند.
در سال 1327 دفتر شعر «هیچ» را مینویسد و مقالههایی از او دربارهی شعر و سینما در نشریه دانشجویان ایرانی در فرانسه منتشر میشود.
در 19 سالگی دفتر شعر «منظومه برای ایران» را میسراید که یکسال بعد در سال 1330 با نام مستعار کاوه طبرستانی انتشار مییابد.
به علت بیماری ریوی و معالجه، مجبور میشود پاریس را ترک گوید و راهی کوهستانهای فرانسه و سوییس گردد. سپس برای مدتی کوتاه به ایران میآید و هنرمندان جوان به او روی میآورند. در این زمان، شعر زندگیست را مینویسد که در مقدمهی «قطعنامه» ا. صبح آمده است.
در سال 1333 «منظومه برای جهان» را میسراید که دو دفتر و با نام مستعار کاوه طبرستانی انتشار مییابد.
پس از تحصیلات دانشگاهی در فرانسه، به ایران میآید و در ضمن کارهای سینمایی، مجلهی «فیلم و زندگی» را سرپرستی میکند. در همین مجله، بخشهایی از دانشنامهی او به نام «واقعیت گرایی فیلم» منتشر میگردد. در سال 1338 مجموعهیی از شعرهای او از سال 1327 تا 1338 به نام «سرودههای کهنه» در پاریس انتشار مییابد. در همین سال، نخستین فیلم کوتاهش، «تخت جمشید»، را میسازد که سال بعد در مرکز بینالمللی فیلم در پاریس به نمایش گذارده میشود.
در سال 1339 «تاریک و روشن سپهری»، «نیما و دلش که میتپد» به چاپ میرسد. در سال 1344 فیلم «سیاوش در تخت جمشید» بر پایهی داستان شاهنامه، در سینما تک پاریس با معرفی هانری لانگلوا و سپس با معرفی هانری کربن در موزه گیمه نمایش داده میشود. این فیلم در فستیوال لوکارنو 1345 جایزهی ژان اپستاین را به خاطر پیشبرد زبان سینمایی دریافت میکند.
در سال 1346 چهارمین دفتر شعرش «آوازهای رهایی» را از ایران به فرانسه میفرستد که سال بعد در پاریس به چاپ میرسد. در این زمان، سرپرستی قسمت پژوهش را در سازمان تلویزیون ملی به عهده دارد.
به پشتیبانی او، مجموعهای از فیلمهای تجربی و مستند دربارهی فرهنگ و هنر ایران ساخته میشود و انتشار نوشتههای او دربارهی هنرمندانی چون فروغ فرخزاد، بهمن فرمان، مروا نبیلی و اردشیر محصص راهی تازه را در نقد میگشاید. در سال 1352 رهسپار اروپا میشود. در پاریس، به زیرنویس فیلم «پسر ایران از مادرش بی اطلاع است» میپردازد اما برای جراحی مغز، مدتی در بیمارستان استکهلم بستری میشود. پس از عمل جراحی، به پاریس باز میگردد و نماهای نوشتاری فیلم را از نو فیلمبرداری میکند. در شب دوم خرداد 1354 نخستین نمایش فیلم با حضور او و با معرفی هانری لانگلوا، در سینما تک پاریس برگزار میشود.
هفدهام مرداد 1354 فریدون رهنما از این جهان میرود.
منابع:
سایت رسمی فریدون رهنما- زیر نظر فریده رهنما
مجلههای سخن ٬ یغما ٬ کاوش و روزنامه شرق
کتابهای قطعنامهی احمد شاملو و هفتاد سال عاشقانهی محمد مختاری
سایتهای دیدگاه و حیاتخلوت
بیشتر
میخواند آوازهای پاک و بلندپایه اش را.
پل الوار
فهرست:
- زندگینامه و سالشمار زندگی فریدون رهنما
- گفت و شنودی با فریدون رهنما- مجله کاوش دیماه 1342
دربارهی هنر( مقالات)
- نیما یوشیج و دلش که می تپید - مجله یغما - فروردین 1339
- پایان یک تولد- 1345
- فروغ فرخزاد- 1345
- اردشیر محصص- 1347
- مهدی اخوان ثالث-1338
- سینما در ایران- سخن- مرداد 1334
- راه واقعیت گرایی در تاریخ سینما
- واقعیت گرایی فیلم - فیلم و شعر
- واقعیت گرایی فیلم - فیلم و تئاتر
- مقدمهی فریدون رهنما بر مجموعه شعر منتشر نشدهی هوشنگ چالنگی- 1347
- مقدمهی فریدون رهنما بر کتاب قطعنامهی احمد شاملو
شعر
- شعر به فارسی
ترجمهی شعر
- برگزیده آوازهای رهایی
- برگزیده سرودههای کهنه
- سپیدی یک دست زاده شب است
- یک یادداشت
- از دستنوشتهها
نامهها
- نامه به کیوان
- نامه به مجید رهنما
- نامه به م. ن (هیچ چیز بیهوده نیست)
دربارهی فریدون رهنما
- برگزیده از سخنرانی هانری کربن در تالار موزه گیمه
- یاددا شتی دربارهی فریدون رهنما- برگرفته از روزنامه شرق
زندگینامه
فریدون رهنما شاعر، کارگردان و نظریهپرداز سینما در دوم خرداد 1309 در تهران زاده شد. چهار ساله بود که پدرش زینالعابدین رهنما به بیروت تبعید میشود و او به همراه خانواده به آنجا میرود. تبعید، بمباران شهر بیروت و همچنین رویدادهای آن زمان ایران، در شکلگیری دیدگاه او بسیار تأثیر میگذارد.
پس از شهریور 1320، به تهران بازمیگردد و در دبیرستان فیروز بهرام درس میخواند. در 1323 به پاریس میرود. هنوز جنگ دوم پایان نیافته اما پاریس آزاد شده است. در فضای پاریس، هنوز نهضت مقاومت برجاست. فریدون به دبیرستان میرود، شعر میسراید و با عطشی بسیار، آثار هنرمندان نهضت مقاومت را میخواند. بسیاری از آنان، چون سن پُل رو، ماکس ژاکوب، روبر دِسنوس، توسط نازیها به قتل رسیدند. تیرباران شدند یا در اردوگاهها جان سپردند.
در سال 1327 دفتر شعر «هیچ» را مینویسد و مقالههایی از او دربارهی شعر و سینما در نشریه دانشجویان ایرانی در فرانسه منتشر میشود.
در 19 سالگی دفتر شعر «منظومه برای ایران» را میسراید که یکسال بعد در سال 1330 با نام مستعار کاوه طبرستانی انتشار مییابد.
به علت بیماری ریوی و معالجه، مجبور میشود پاریس را ترک گوید و راهی کوهستانهای فرانسه و سوییس گردد. سپس برای مدتی کوتاه به ایران میآید و هنرمندان جوان به او روی میآورند. در این زمان، شعر زندگیست را مینویسد که در مقدمهی «قطعنامه» ا. صبح آمده است.
در سال 1333 «منظومه برای جهان» را میسراید که دو دفتر و با نام مستعار کاوه طبرستانی انتشار مییابد.
پس از تحصیلات دانشگاهی در فرانسه، به ایران میآید و در ضمن کارهای سینمایی، مجلهی «فیلم و زندگی» را سرپرستی میکند. در همین مجله، بخشهایی از دانشنامهی او به نام «واقعیت گرایی فیلم» منتشر میگردد. در سال 1338 مجموعهیی از شعرهای او از سال 1327 تا 1338 به نام «سرودههای کهنه» در پاریس انتشار مییابد. در همین سال، نخستین فیلم کوتاهش، «تخت جمشید»، را میسازد که سال بعد در مرکز بینالمللی فیلم در پاریس به نمایش گذارده میشود.
در سال 1339 «تاریک و روشن سپهری»، «نیما و دلش که میتپد» به چاپ میرسد. در سال 1344 فیلم «سیاوش در تخت جمشید» بر پایهی داستان شاهنامه، در سینما تک پاریس با معرفی هانری لانگلوا و سپس با معرفی هانری کربن در موزه گیمه نمایش داده میشود. این فیلم در فستیوال لوکارنو 1345 جایزهی ژان اپستاین را به خاطر پیشبرد زبان سینمایی دریافت میکند.
در سال 1346 چهارمین دفتر شعرش «آوازهای رهایی» را از ایران به فرانسه میفرستد که سال بعد در پاریس به چاپ میرسد. در این زمان، سرپرستی قسمت پژوهش را در سازمان تلویزیون ملی به عهده دارد.
به پشتیبانی او، مجموعهای از فیلمهای تجربی و مستند دربارهی فرهنگ و هنر ایران ساخته میشود و انتشار نوشتههای او دربارهی هنرمندانی چون فروغ فرخزاد، بهمن فرمان، مروا نبیلی و اردشیر محصص راهی تازه را در نقد میگشاید. در سال 1352 رهسپار اروپا میشود. در پاریس، به زیرنویس فیلم «پسر ایران از مادرش بی اطلاع است» میپردازد اما برای جراحی مغز، مدتی در بیمارستان استکهلم بستری میشود. پس از عمل جراحی، به پاریس باز میگردد و نماهای نوشتاری فیلم را از نو فیلمبرداری میکند. در شب دوم خرداد 1354 نخستین نمایش فیلم با حضور او و با معرفی هانری لانگلوا، در سینما تک پاریس برگزار میشود.
هفدهام مرداد 1354 فریدون رهنما از این جهان میرود.
منابع:
سایت رسمی فریدون رهنما- زیر نظر فریده رهنما
مجلههای سخن ٬ یغما ٬ کاوش و روزنامه شرق
کتابهای قطعنامهی احمد شاملو و هفتاد سال عاشقانهی محمد مختاری
سایتهای دیدگاه و حیاتخلوت
آپلود شده توسط:
mahdi214
1390/01/17
دیدگاههای کتاب الکترونیکی پروندهای برای فریدون رهنما
. . .
زندگی خواهد آمد سرخوش و پرطپش
سرانجام پایان دروها را خواهم دید
گرم و زنده بر شنهای تابستان
زندگی را بدرود خواهم گفت
تا قاصد میلیون ها لبخند گردم
تابستان مرا در بر خواهد گرفت
و دریا دلش را خواهد گشود
زمان در من خواهد مرد و
من بر زمان خواهم خفت
زمان در من خواهد مرد و
من بر زمان خواهم خفت
میدانم که اینهمه بازگفتنی نیست
و این واژه امید تلخ و تلخ تر میشود
از آنکه بر دهان بسیار کسان و ناکسان میگذرد
میدانم که اینهمه بازگفتنی نیست
زندگی روزانه از سر گرفته میشود
و هرکس به اندک فروغی دل میبندد
جهان را از پشت تک شیشهیی میبینم
که بال پرندگان مهاجر بر آن میشکند.
شعری زیبا از فریدون رهنما که با صدای فرهاد مهراد، بسیار شنیده ام.
از مهدی 214 از صمیم جان سپاسگزارم که چنین اهتمامی بر چنان انسانی روا داشت و گوشه ای از آفریده های رهنما را ارزانیمان داشت. روزگارش روان باد.